سفارش تبلیغ
صبا ویژن

می دونی چقدر دوست دارم؟

طنز چهارشنبه 85/10/13 ساعت 12:36 عصر

آیا میدانید؟

  • میدانید چرا ناپلئون همیشه از کمر بند قرمز استفاده میکرده و این که حکمت کمربند ناپلئون چیست ، این سوال برای خیلیها پیش آمده و جواب آن فقط یک جمله است : از کمربند قرمز استفاده میکرده تا از افتادن شلوارش جلوگیری کند

  • چرا روی آدرس اینترنت به جای یک دبیلیو، سه تا دبیلیو می‌گذارند؟ چون کار از محکم‌کاری عیب نمی‌کنه

  • آخرین دندانی که در دهان دیده می‌شود چه نام دارد؟ دندان مصنوعی

  • چطور می‌شود چهارنفر زیر یک چتر به‌ایستند و خیس نشوند؟ وقتی هوا آفتابی باشد این کار را انجام دهند

  • اگر سر پرگار گیج برود چه می‌کشد؟ بیضی

  • چرا لک‌لک موقع خواب یک پایش را بالا می‌گیرد؟ چون اگر هر دو را بگیرد، می‌افتد

  • چرا دود از دودکش بالا می‌رود؟ چون ظاهرا چاره دیگری ندارد

  • شباهت نون سوخته با آدم غرق شده چیه؟ هر دو تاشونو دیر کشیدن بیرون

  • فرق باطری با زن چیست؟ باطری فقط یک قطب منفی داره ولی تعداد موارد منفی زن قابل شمارش نیست

  • فرق باطری با مرد چیست؟ باطری اقلا یک قطب مثبت داره ولی مرد هیچ چیز مثبتی نداره

  • چه طوری زیر دریایی بعضیها رو غرق می‌کنن؟ یه غواص میره در می‌زنه

  • ناف یعنی چه؟ ناف نمره صفری است که طبیعت به شکم بی‌هنر داده است

  • خط وسط قرص برای چیه؟ برای اینکه اگه با آب نرفت پایین با پیچ‌گوشتی بره

  • اگه یه نقطه آبی روی دیوار دیدید که حرکت می‌کند چیست؟ مورچه‌ای است که شلوارلی پوشیده

  • بعضیها را چگونه برای همیشه می‌شود سر کار گذاشت؟ در دو روی یک کاغذ می‌نویسم: «لطفاً بچرخانید

  • چرا فیل از «سوراخ سوزن» رد نمی‌شه؟ برای اینکه ته دمش «گره» داره

               


نوشته شده توسط: ریحانه سادات میر بشیری

عشق چهارشنبه 85/10/13 ساعت 12:32 عصر

عشق کلمه ایست که بار ها شنیده می شود ولی شناخته نمی شود.

عشق صداییست که هیچ گاه به گوش نمی رسد ولی گوش را کر می کند.


عشق نغمه ی بلبلیست که تا سحر می خواند ولی تمام نمی شود.


عشق رنگیست از هزاران رنگ اما بی رنگ است.


عشق نواییست پر شکوه اما جلالی ندارد.


عشق شروعیست از تمام پایان ها اما بی پایان است.


عشق نسیمیست از بهار اما خزان از آن می تراود.


عشق کوششیست از تمام وجود هستی اما بی نتیجه.


عشق کلمه ایست بی معنی ولی هزاران معنی دارد.


عشق.........
عشق 10 عنصر است اما عنصر آخر آن تمام معنی را می رساند ولی معنی آن گفتنی نیست


نوشته شده توسط: ریحانه سادات میر بشیری

چشمان منتظر چهارشنبه 85/10/13 ساعت 12:28 عصر

درعمق چشمان تو چه می گذرد,توکه روحی به وسعت دریا داری

توکه دردوردستها هم مرا ازدعای خیرت بی نصیب نمیگذاری

توکه درکنارت معنای زندگی را فهمیدم.

بایاد تو عاشق بودن راچشیدم.

باتوعاشق بودن را تجربه کردم, پیشانی به خاک وفای تو ساییدم

وباتو خوشبختی را احساس کردم


نوشته شده توسط: ریحانه سادات میر بشیری

تکیه گاه تنهایی چهارشنبه 85/10/13 ساعت 12:27 عصر

دستهایت تکیه گاهم بود و نیست

عشق تو پشت و پناهم بود و نیست

حیف!آن وقتی که عاشق شد دلم

چیز سبزی در نگاهم بود و نیست

عشق این سرمایه بازار دل

آب این روی سیاهم بود و نیست

یاد ان ایام مشتاقی بخیر

عاشقی تنها گناهم بود و نیست

 


نوشته شده توسط: ریحانه سادات میر بشیری

آویزان چهارشنبه 85/10/13 ساعت 12:26 عصر
 

من آویزانم

از تنها ریسمان هزار گره خورده ی اعتمادم

و چیزی دارد آرام آرام

در لایه های ذهنم نفوذ میکند

ومانند

موریانه ای

ذرات هستی ام را می کاهد


نوشته شده توسط: ریحانه سادات میر بشیری

عشق از نوع عربی چهارشنبه 85/10/13 ساعت 12:25 عصر
نامه عاشقانه یک پسرعرب برای دختر عجم (خیلی باحاله)

یا ایها المعشوق،بعد از السلام و الاحوال پرسی انا امیدوارم که مزاجک عین الصحت و السلامت بوده باشد.و اگرانت از احوال انا خواسته باشی لا ملال لنا سوای فراقک،که ان هم انشاالله تعالی فی همین ایام دیدارنا و مرادنا حاصلوننا. باری یا ایها العزیز انا فی آتش العشق کمثل الماهیتابه میسوزم! و جلزوولزنا در آمده.

فی کل شبها که انا سرم را علی المتکا میگذارم،اشکنا کمثل الرودخانه جاریهً علی البستر و آه سوزاننی بسوی آسمان صعودن! الهی انا قربان انت بروم. انا قسم میخورم بجاننی و بجانک که فی کل شبها ابداً خواب فی چشماننا لا داخلون و اغلب الی صبح بیدارون و گریه زارون فی هجرک. انا قربان چشم و ابرویت بروم و جان ناقابل الحقیر فدای بدن ابیضت بشود! بخدا رنگم من هجرانک کمثل الزردچوبه اصفر شده و قلبنا کمثل الآلبالو احمر گردیده. آه...آه یا ویلنا که هر نصفه شب بیادکم یوقوقو! می کنم و هر چه نامه جات العاشقانه بسوی انت ارسالون هیچ لا جوابون گویا انا ا آدم لا حسابون!!!

به جان انت که از جان الحقیر عزیزتر است قلبنا فی فراقک مجروح و لباب قلبنا بر روی انت مفتوح! انا نمی دانم که چرا از من فرارون! در صوتی که انا من العشقک بیقرارون گویا لارحم فی قلبک!!! انا هستم واحد(اون) جوان(اون) الباسواد و صاحب المعلومات الکثیره. با تمام این احوال حاضرم حلقه العبودیت و الچاکری ترا فی الگوشم آویزاننا! رحم...ارحم! یعنی رحم کن نگذار من(men) جفائک خودم را با اربع نخود تریاک یقتلون!!! انا دیگر طاقت الفراغ ندارم و به وصالک مشتاقون ولی خداوند به قدر مثقال ذره وفا فی وجودک لا آفریده!!!

انا تا ثلاث ماه دیگر مرتباً فی هر هفته واحد نامه العاشقانه برای انت مینویسم! تا بحال زارنا متفکرون و چنانچه باز هم بر درد دلم لایرسون آنقدر اشکنامن الچشمنا سرازیرون تا جان آفرین تسلیمون!!!

آنکه من الفراقک زرداً و لاغرون

 


نوشته شده توسط: ریحانه سادات میر بشیری

تنها چهارشنبه 85/10/13 ساعت 12:24 عصر

  حال میخواهم زندگیم را

 با رنگ سیاه بنویسم

 با خط دل بنگارم

 و با کلام عشق آغاز کنم

 که شاید اینبار در این جاده ی تاریک سیاه

 بتوانم تنها با نور عشق زندگی کنم....

 


نوشته شده توسط: ریحانه سادات میر بشیری

قصه چهارشنبه 85/10/13 ساعت 12:15 عصر
قصه از کجا شروع شد
از گل و باغ و جوونه
از صدای مهربون و یه سلام عاشقونه
اومدم به مهربونی
که بگم با تو یه رنگم
تا بگم چه نازنینی
تو شکوفهء قشنگم

ای سلام عاشقونه
ای عزیز آشیونه
عشقمون کاشکی همینجوری بمونه
ای سلام عاشقونه
ای عزیز آشیونه
عشقمون کاشکی همینجوری بمونه
عشقمون کاشکی همینجوری بمونه

عشق تو برای قلبم اولین و آخرینه
توئی تنها همزبونم که همیشه نازنینه
اگه ده سال اگه صد سال شب و روز با تو باشم
تو واسم هنوز همونی که برام عزیز ترینی
تو واسم هنوز همونی که برام عزیز ترینی
تو واسم هنوز همونی که برام عزیز ترینی
تو واسم هنوز همونی که برام عزیز ترینی

ای سلام عاشقونه
ای عزیز آشیونه
عشقمون کاشکی همینجوری بمونه
ای سلام عاشقونه
ای عزیز آشیونه
عشقمون کاشکی همینجوری بمونه
عشقمون کاشکی همینجوری بمونه

ای سلام عاشقونه
ای عزیز آشیونه
عشقمون کاشکی همینجوری بمونه
ای سلام عاشقونه
ای عزیز آشیونه
عشقمون کاشکی همینجوری بمونه
عشقمون کاشکی همینجوری بمونه
عشقمون کاشکی همینجوری بمونه

نوشته شده توسط: ریحانه سادات میر بشیری


ِْلیست کل یادداشت های این وبلاگ

نکات عاشقانه
[عناوین آرشیوشده]

خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها ::
8161


:: بازدیدهای امروز ::
0


:: بازدیدهای دیروز ::
0



:: درباره من ::

می دونی چقدر دوست دارم؟

:: لینک به وبلاگ ::

می دونی چقدر دوست دارم؟


:: آرشیو ::

زمستان 1385



:: خبرنامه ::

 

:: موسیقی وبلاگ::